پیامهایی به مناسبت بعثت رسول اکرم(ص)

بعثت، یک ضرورت طبیعی و فطری

بعثت انبیا و پیامبران، یک ضرورت و نیاز طبیعی و فطری انسان است؛ زیرا هرگز کتاب آسمانی به تنهایی کارساز نیست؛ خداوند پیامبران را برای تبیین راه و ارشاد و هدایت مردم به سوی حق و خیر و صواب، مبعوث کرده است تا حق برای همگان روشن گردد و این چنین بود که در طول تاریخ، پیامبران و یا اوصیای آنان برای راهنمایی و ارشاد مردم آمدند و مردم را انذار و هشدار دادند، تا مبادا در نتیجه تبعیت از هواهای نفسانی از صراط مستقیم منحرف شوند.

بعثت در نهج‏البلاغه

حضرت علی(ع) در بیان وضعیت اجتماعی اعراب دوران رسول خدا(ص) و نیز بعثت پیامبر گرامی اسلام می‏فرمایند: «خداوند حضرت محمد(ص) را برای هشدار به جهانیان و پاسداری از قرآن فرستاد، در حالی که شما گروه اعراب بر بدترین آیین و در فاسدترین جایگاه، قرار داشتید. در میان سنگ‏های درشت فرود می‏آمدید و با مارهای خشن سر و کار داشتید. آب گندیده می‏نوشیدند و نان خشکیده می‏خوردید. با این حال خون یکدیگر را می‏ریختید و با خویشان خود بد عمل می‏کردید. بت‏ها در میان شما بر افراشته و گناهان سراسر وجودتان را فرا گرفته بود. در چنین محیطی که مه غلیظ خرافه پرستی و سنت‏های زشت جاهلی سرتاسر جامعه را فرا گرفته بود، خداوند حضرت پیامبر(ص) را مبعوث فرمود تا آنان را به چشمه حقیقت و راه مستقیم هدایت رهنمون گرداند.

بعثت در قرآن

خداوند در یکی از آیات قرآن کریم، وضعیت دوران قبل و بعد از بعثت پیامبر را این گونه ترسیم کرده است: «به تحقیق خداوند بر آنان منت نهاد و در میان خودشان رسولی را برانگیخت؛ رسولی از خودشان که آیات او را بر آنان تلاوت کند و آنان را تهذیب و تزکیه نماید و رشد و تعالی ببخشد و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد؛ اگرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می‏بردند».

بعثت؛ عید مسلمین

در بیست و هفتم ماه رجب، در غار حرا، اولین آیات خداوند بر پیامبر نازل شد و او را دعوت به خواندن کرد، خواندن به اسم رب، ربّی که انسان و همه چیز را آفریده است؛ ربّ بزرگوار و عظیمی که استفاده از قلم را به انسان آموخت و علومی را به او یاد داد که هرگز از آنها اطلاعی نداشت و پیامبر به نام پروردگارش مردم را به سوی خدا دعوت نمود. پس این روز، بسیار عظیم و بزرگ است.

تلاوت آیات و احکام

خداوند در سوره آل عمران یادآور می‏شود که یکی از انگیزه‏های بعثت رسول اکرم(ص)، تلاوت آیات و آموختن احکام شریعت بر مردم است. یعنی پیامبر مبعوث شد تا آیات و احکام قرآن را بر مردم تلاوت کند و واسطه فیض از سوی ذات اقدس ربوبی بر بندگانش باشد تا حجت را بر مردم تمام گرداند و مجالی برای بهانه و عذرهای سست و واهی نماند. از این روی خداوند هم قرآن را فرستاد و هم قرآن شناس را؛ هم آیاتش را فرستاد و هم کسی را که آیاتش را بر مردم ابلاغ کند تا آنان را از برگزیدن راه انحرافی باز دارد.

قیام به عدالت

یکی از اهداف بعثت انبیا، قیام به عدالت است. چنان‏که قرآن کریم به صراحت این امر را بیان می‏دارد: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شتاسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند».

رفع اختلاف

یکی از اهداف بعثت انبیای عظام، برداشتن اختلاف‏ها از میان مردم است. قرآن کریم در این باره می‏فرماید: «مردم در آغاز یک دسته بودند و تضادی در میانشان وجود نداشت، به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد، و اختلافات و تضادهایی در میان آنها رخ داد. در این حال خداوند پیامبران را بر انگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند، و کتاب آسمانی که به سوی خود دعوت می‏کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند».

تقویت و ارتقای تفکر

یکی از انگیزه‏های بعثت انبیا، تقویت تفکر و اندیشه‏های صحیح و ارتقای سطح آگاهی مردم است. امام کاظم(ع) در این باره می‏فرمایند: «خداوند پیامبران و رسولان را به سوی بندگانش مبعوث نکرد، مگر این که به یاری خدا در چهارچوبی که برای اندیشه مشخص شده است بیندیشند و بر معلومات و ارتقای فکری خود بیفزاید».

تکمیل و ارتقای ارزشهای اخلاقی

یکی از اهداف و انگیزه‏های بعثت، تکمیل و رشد ارزشهای اخلاقی است. پیامبر اسلام مبعوث شد تا اخلاق انسان‏ها را اصلاح و کامل نماید و اخلاق زشت و ناپسند را از آنان بزداید و اخلاق نیکو و پسندیده را جایگزین آن سازد. چنان که رسول گرامی اسلام(ص) آشکارا فرمود: «همانا به پیامبری برانگیخته شده‏ام تا ارزشهای اخلاقی را به کمال برسانم». و در سخن دیگر فرمودند: «همانا مبعوث شده‏ام تا نیکی اخلاق را به درجه عالی و کمال برسانم».

آزادی انسان از زیر یوغ طاغوت‏ها و استکبار

پیمودن راههای تکامل در ابعاد گوناگون که اساس آن اعتقاد به یکتایی و بی‏همتایی خداوند است، و نیز اجتناب از عوامل سقوط و نفی معبودهای باطل، همواره یکی از اهداف بعثت انبیا بوده است. چنان‏که خداوند در این باره می‏فرماید: «ما در هر امّتی رسولی را برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید».

بعثت چیست؟

بعثت یعنی سرآغاز مبارزه با هرگونه شرک و انحراف فکری، عقیدتی، عملی و هرگونه خرافات. بعثت، یعنی رستاخیز و به پاخاستن برای نجات انسان‏ها از زیر یوغ اسارت‏های فکری، سیاسی و اجتماعی. بعثت، یعنی طاغوت زدایی، شرک زدایی و زدودن هرگونه عوامل و پیشینه‏هایی که موجب سقوط و عقب گرد خواهد شد. بعثت، انفجار نور درخشان الهی در میان ظلمت‏های متراکم گوناگون. بعثت، تجلی حق در برابر باطل و باطل‏پرستی، و نابودی هرگونه باطل و بیهوده گرایی بعثت، فرود صاعقه‏ای سوزان بر خرمن مفسدان، تبهکاران، و نیرنگ‏بازان و براندازی دام‏های شیطان، و عوامل و طرفداران شیطان. بعثت یعنی: همان عروة‏الوثقی‏ای نجات و پیروزی که به تعبیر قرآن در دو چیز خلاصه می‏شود: تکفیر طاغوت و ایمان به خدای بزرگ؛ همان عروة‏الوثقی‏ای که در تسلیم در برابر حق، و انجام کار نیک خلاصه می‏شود.

طلوع خورشید حق

بعثت، نعمت خدا بر بشریت است و منّت آفریدگار، بر انسان‏ها! اگر هستی، صدفی گوهرپرور است، آن گوهر، وجود حضرت رسول(ص) است که به «تکوین»، معنی بخشیده است. و خداوند را، چه تدبیرهایی شگفت و زیباست، در آراستن چهره خلقت و افروختن مشعل هدایت! آن گاه که خدا خواست تا چهره آفرینش را روشن کند «محمد» را آفرید. و آن گاه که خواست تا بر آدمیان منّت نهد و تاریخشان را به طراوت بهار مبدّل سازد و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ وحی، بیاراید، «مصطفی» را برگزید و برانگیخت. آری، بعثت، طلوعی بود که خورشید حق را از خاور تاریخ، تابانید. محمد مبعوث شد، تا شرک بت‏پرستی رخت بربندد، جهل و جور بمیرد، جاهلیت از صحنه زندگی‏ها بگریزد و چشم جهان به روی فروغ وحی گشوده شود.

تجلای محمد(ص)

تا عیان از پرده شد حسن دل آرای محمد(ص) شد جهان روشن زنور چهره زیبای محمد(ص)
تیرگی‏های ضلالت پاک شد از چهر گیتی بر طرف شد گرد غم از یک تجلای محمد(ص)

دورنمایی از آغاز بعثت

27 رجب سال چهلم عام الفیل پیامبر(ص) بر فراز کوه حرا و در میان غار مشغول مناجات با خدا بود، ناگاه پیک وحی، جبرئیل امین بر آن حضرت نازل شد و آیات آغازین سوره علق را همراه مژده رسالت، برای آن حضرت خواند: «بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته‏ای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را نمی‏دانست، آموخت». به این ترتیب آغاز وحی و بعثت، با نام خدا و با خواندن و قلم و علم و آموزش آمیخته با توحید، شروع شد و این واژه‏های زرّین وحی، بیانگر آن است که بعثت یعنی: رستاخیز معنوی، و انقلاب در همه امور، که اساس آن انقلاب‏ها، انقلاب فرهنگی و آگاهی بخشی در همه زمینه‏هاست.

نخستین ایمان آورده‏ها

در میان زنان، خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد، علی(ع) نخستین مردی بود که به پیامبر گروید. امام علی(ع) در این باره می‏فرماید: «در آن زمان، اسلام در خانه‏ای نیامده بود، مگر خانه رسول خدا(ص) و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می‏دیدم، بوی نبوّت را استشمام می‏کردم».

نماز جماعت سه نفره

گروه بسیاری از تاریخ نویسان، از عفیف کندی نقل کرده‏اند که گفته است: در زمان جاهلیت، روزی در مکه مهمان عباس بن عبدالمطلب بودم. ناگاه مردی را دیدم که آمد و در برابر کعبه ایستاد. پس از آن پسری آمد و در سمت راستش ایستاد. بعد هم زنی آمد، و در پشت سر آنها ایستاد. آنگاه دیدم که این پسر و این زن، به شیوه آن مرد، و به همراه او به رکوع و سجود می‏روند. این کار نامعمول، مرا به تعجب وا داشت و با کنجکاوی از عباس در این‏باره توضیح خواستم. وی گفت: آن مرد، محمد بن عبداللّه است. آن پسر، برادرزاده او، و آن زن همسرش می‏باشد. و من آرزو کردم که ای کاش چهارمین نفر آنها می‏بودم!».

دعوت پیامبر(ص) از جوانان

یکی از اقدام‏های سازنده رسول گرامی اسلام(ص) دعوت جوانان به راه‏های رشد و کمال بود. رسول گرامی اسلام به خوبی می‏دانست که روح جوان بسان سرزمین حاصلخیزی است که هرگونه بذری در آن پاشیده شود، می‏پذیرد و به زودی به نهالی و سپس درختی تناور تبدیل می‏شود. از این رو آن حضرت بسیار به جوانان توجه می‏کرد و آنها را به اسلام فرا می‏خواند.

قطره‏ای از دریای مکارم اخلاقی پیامبر(ص)

محمد(ص) از کودکی دارای ویژگی‏های اخلاقی فراوانی بود. وی بر عکس دیگر کودکان هم سن و سالش که ژولیده و نامرتب بودند همواره پاکیزه و آراسته بود؛ به وسایل بازی بچه‏ها، علاقه و رغبتی نشان نمی‏داد؛ از خوردنی‏ها، تنها به اندکی قانع بود، هرگز دروغ نمی‏گفت و کار زشت انجام نمی‏داد؛ خنده بیجا نمی‏کرد، خودخواه و متکبر نبود؛ هرگز کسی را نمی‏آزرد و با هیچ کس درشتی نمی‏کرد؛ بردبار، رازدار، با وفا و امین بود؛ از زیرکی خاصی برخوردار بود و همتی بلند داشت. با فقرا نشست و برخاست می‏کرد و آنان را دوست می‏داشت؛ بسیار متواضع و فروتن، و زاهد و پارسا بود؛ نمی‏گذاشت کسی در سلام بر او تقدّم جوید امید آنکه وجود پاک پیامبر خدا(ص) را همواره الگو و اسوه خویش بدانیم و از او درس بیاموزیم.

پیامبر(ص) و کمک در خانه

پیامبر در امور مربوط به خانه نیز یار و همراه همسر خود بود؛ به طوری که در نظافت خانه و پختن غذا به همسر خود کمک می‏نمود؛ کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام می‏داد.

پیامبر(ص) و خنده رویی با مردم

پیامبر اسلام(ص) اغلب خندان و متبسّم بود، مگر آن گاه که قرآن فرود می‏آمد، یا در حال وعظ و پند دادن بود. رسول خدا(ص) کلام خویش را با تبسّم می‏آمیخت، و چهره‏ای خندان داشت، و با دیگران نیز با خوشرویی و خوشخویی برخورد می‏کرد. روایت شده است: «بیش از همه، لبخند داشت».

پیامبر(ص) و ادب در برخورد

سلام گفتن و دست دادن و مصافحه کردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است. در حدیث آمده است: «از خلق و خوی حضرت آن بود که با هرکس برخورد می‏کرد، آغاز به سلام می‏نمود». و همچنین روایت شده است: «هرگاه با مسلمانی دیدار می‏کرد، با او دست می‏داد» و در دست دادن نیز مواظب بود تا دست خویش را زود عقب نکشد، تا مبادا طرف مقابل احساس بی‏علاقگی و سردی در برخورد پیدا کند.

پس شایسته است که در این امور پیش قدم باشیم.

پیامبر(ص) و مسواک زدن

رسول خدا(ص) اهمیت زیادی به مسواک می‏داد. دندانهایش پیوسته برّاق و سفید بود و دیگران را نیز به مسواک زدن سفارش می‏کرد. هرگاه می‏خوابید، مسواک را بالای سر خود می‏گذاشت. پیش از خواب مسواک می‏زد، وقتی از خواب بیدار می‏شد مسواک می‏زد. از آن حضرت روایت شده است: آن قدر به مسواک فرمان داده شدم که ترسیدم بر من واجب شود. چنان که نسبت به امت خویش نیز فرموده است: اگر بر امّتم سخت نبود آنان را امر می‏کردم که با هر نماز، مسواک نمایند.

پیامبر(ص) و ساده پوشی

ساده زیستی رسول خدا(ص)، بی‏توجهی به جلوه‏های فریبنده دنیا و ناز و نعمت آن در همه شؤون زندگی وی متجلّی بود نقل شده است که گاهی آن حضرت، روی حصیر می‏خوابید، بی‏آنکه جز آن چیزی زیرش باشد.

هرچه فراهم بود می‏پوشید، در حدیث است که: «هرچه که از حلال می‏یافت، می‏پوشید». مهم، مباح بودن جامه بود نه قیمت و جنس و دوخت و جذّاب بودن آن.

پیامبر(ص) و شوق عبادت

عارفان، مشتاق زمزمه و گفت و گو با محبوبند و چه کسی از پیامبر خدا عارف‏تر و عاشق‏تر به پروردگار بود؟ نشانه این اشتیاق را می‏توان در آن حضرت برای وقت اذان و نیز نماز ملاحظه کرد. آن بزرگوار می‏فرمود: «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است». روزی ابوذر غفاری فرمود: ای ابوذر! خداوند، نماز را محبوب من ساخته است. همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داده است، گرسنه هرگاه طعام بخورد، سیر می‏شود، و تشنه، با خوردن آن سیراب می‏گردد، ولی من از نماز، سیر نمی‏شوم.

آبروی م

در دل مسلم، مقام مصطفی است آبروی ما، زنام مصطفی است
طور موجی از غبار خانه‏اش کعبه را بیت‏الحرم، کاشانه‏اش
بوریا ممنون خواب راحتش تاج کسری زیر پای امّتش
در شبستان حرا، خلوت گزید قوم و آیین و حکومت آفرید
روز محشر اعتبار ماست او در جهان هم پرده دار ماست او

فداکاری و گذشت پیامبر(ص)

رسول گرامی اسلام، بدرفتاری و بی‏حرمتی به شخص خود را با نظر اغماض می‏نگریست، کینه کسی را در دل نگاه نمی‏داشت و در صدد انتقام نیز بر نمی‏آمد. روح نیرومندش عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می‏داد. در جنگ احد با آن همه وحشیگری و اهانت که به جنازه عمویش حمزه بن عبدالمطلب روا داشته بودند و آنحضرت از مشاهده آن به شدّت متألّم بود، اما به عمل متقابل با کشتگان قریش دست نزد و بعدها که به مرتکبین آن، از جمله هند زن ابوسفیان دست یافت، در مقام انتقام بر نیامد، و حتّی ابوقتاده انصاری را که می‏خواست زبان به دشنام آنها بگشاید از بدگویی منع کرد. همچنین پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند، غذایی مسموم برایش فرستادند. حضرت از سوء قصد و توطئه آنها آگاه شد، اما آنان به حال خود رها و متعرض آنها نشد.

حریم قانون

رسول گرامی اسلام(ص) از بدرفتاری و آزادی که به شخص خودش می‏شد عفو و اغماض می‏نمود، ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز می‏کردند به هیچ وجه گذشت نمی‏کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلّف، مسامحه روا نمی‏داشت؛ زیرا قانون عدل، سایه امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نباید آن را بازیچه دست افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود. در فتح مکّه، زنی از قبیله بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش محرز گشت. خویشاوندان وی به تکاپو افتادند که از مجازات او را متوقف سازند. امّا آن حضرت نپذیرفت و فرمود: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند، بدین سبب که در اجرای قانون عدالت، تبعیض روا می‏داشتند، قسم به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست در اجرای عدالت در حق هیچ کس کوتاهی نمی‏کنم، اگرچه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد».

احترام به افکار عمومی

در زمان رسول خدا(ص)، اگر موردی جنبه فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود، افراد، استقلال رأی و آزادی عمل داشتند. کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری را نداشت. ولی هرگاه مسئله مربوط به جامعه بود، حق اظهار رأی را برای همه محفوظ می‏دانست و با این که فکر سیّال و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به تحکّم و استبداد رأی رفتار نمی‏کرد و به افکار مردم بی‏اعتنایی نمی‏نمود. نظر مشورتی دیگران را مورد توجّه قرار می‏داد و دستور قرآن کریم را در این مورد عملاً تأیید نموده و می‏خواست مسلمانان نیز این سنّت را نصب‏العین خود قرار دهند. در جنگ احد روش مبارزه را در معرض شور قرار داد که آیا در داخل شهر بمانند و به استحکامات دفاعی بپردازند و یا در بیرون شهر اردو بزنند و جلوی هجوم دشمن را بگیرند و پس از نظرخواهی از اصحاب دیدگاه دوم پذیرفته شد.

بعثت؛ هجوم نور به قلب تاریکی

بعثت، هجوم نور به قلب تاریکی است. عاشقان کوی محمد(ص) دل را به پای محبت او نثار می‏کنند تا صفای باطن به دست آورند. دل را به چشمه معرفت او می‏سپارند تا با زلال احکام الهیش زنگار از درون بزدایند. کشتی نشین دریای اهل بیت محمد می‏شوند تا سوار بر امواج ایمان به ساحل سعادت راه یابند! آنچه پیامبر(ص) بر این مردم خواند یکسره مایه حیات بود و وسیله نجات. دل او آسمان معرفت الهی است و کلامش باران رحمت خداوند! پس بر پویندگان راه محمد(ص) است که آن پیام‏آور مهر و صداقت را بشناسند و او را بزرگ بدارند.

روز ولادت اسلام

27 رجب، یکی از بزرگ‏ترین اعیاد اسلامی است. روزی که رسول خدا به پیامبری مبعوث شد و وحی الهی بر آن حضرت نازل گشت. امروز روز ولادت اسلام است، روزی که مردم از ظلمات بیرون آمدند و به نور پیوستند، پس بر امت است که امروز را در سراسر جهان جشن بگیرند و شادمانی کنند، جشنی بزرگ که سزاوار این روز بسیار بزرگ باشد.

مشعل هدایت

در روزگاری که مردم در حیرت و گمراهی و هواپرستی و فتنه اندوزی، دست به گریبان بودند، خداوند سبحان بهترین بندگان و سرآمد پیامبران را، که سرّ خلقت و راز آفرینش بود، به رسالت مبعوث گردانید تا شعله هدایت را بر افروزد و نشانه‏های رستگاری را در سراسر جهان، ثابت و استوار نماید، و روشنی خواهان از این آفتاب فروزان هدایت، بارقه‏ای گیرند و رهروان راه، در سیاهچالهای ضلالت گام ننهند. خداوند با بعثت پیامبر(ص) نعمت و حجتش را بر جهانیان کامل کرد و این ما هستیم که باید با اعمال و کردار و رفتار خود، این بزرگترین نعمت را سپاس گوییم و از این حجت کامل پروردگار به خوبی پیروی کنیم و او را در لحظه لحظه‏های زندگی خویش، الگو قرار دهیم. و تنها در آن صورت است که سعادت دنیا و آخرت نصیبمان گشته، پیروز و رستگار خواهیم شد.

پیامبر(ص) در نگاه مهاتما گاندی

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران

مقام و شخصیت معنوی آسمانی رسول مکرّم اسلام(ص) نه تنها پیروانش را شیفته خود ساخته، بلکه بسیاری از اندیشمندان و بزرگان غیرمسلمان را بر آن داشته تا از عظمت وی سخن بگویند و آن مرد خدایی را گرامی بدارند. گاندی، یکی از کسانی است که درباره پیامبر بزرگ اسلام چنین می‏گوید: «حضرت محمد(ص) پیغمبری بزرگ، و مردی شجاع بود و از کسی جز خدا نمی‏ترسید. هرگز ندیدند که چیزی بگوید و عملی غیر از آن به جا آورد. حضرت پیغمبر(ص) ثروت را اختیار نکرد با این که اگر می‏خواست می‏توانست. هنگامی که خواندم که خود و خاندانش چه محرومیت‏هایی به طور اختیاری تحمّل کردند، اشکها ریختم».

 

 

 

 

 

 

از ولادت تا بعثت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله

158]

ومن خطبة له عليه السلام

[ينبّه فيها على فضل الرسول الاَعظم، وفضل القرآن، ثم حال دولة بني أميّة] [النبي والقرآن]

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَطُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الاَُْمَمِ وَانْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ، وَالنُّورِ الْمُقْتَدَى بِهِ. ذلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَلَنْ يَنْطِقَ، وَلَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ:

 (خطبه 158)

از سخنان امام(ع)كه در آن از فضائل پيامبر بزرگ و قرآن مجيد و سپس از وضع دولت‏بنى اميه سخن به ميان‏آورده استپيامبر و قرآن‏وى را در آنهنگام كه از زمان پيامبران فاصله گرفته بود،و ملتهاى جهان به خواب فرورفته بودند و تار و پود حقائق از هم گسسته بود،(براى هدايت انسانها) فرستاد(محتوى رسالت‏او براى اين مردم)تصديق كتابهاى آسمانى پيشين بود و نورى كه بايد به آن اقتدا كنند،اين نور همان قرآن است آن را به سخن آريد اگر چه هرگز(با زبان عادى) سخن‏نمى‏گويد.اما من از جانب او شما را آگاهى مى‏دهم:

 (خطبه 158)


 (خطبه 191)

وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ابْتَعَثَهُ وَالنَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَيَمُوجُونُ فِي حَيْرَةٍ، قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُالْحَيْنِ وَاسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّيْنِ

 (خطبه 191)

پيامبر بزر‏گ گواهى مى‏دهم كه‏«محمد(ص)»بنده و فرستاده او است،وى را زمانى مبعوث ساخت‏كه مردم در غرقاب گناه و جهالت‏سخت فرو رفته بودند،و در حيرت و سرگردانى به سرمى‏بردند.افسار هلاكت،آن‏ها را مى‏كشيد و پرده‏هاى ضلالت و گمراهى چهره عقلشان راپوشيده بود و بر جان و دلشان قفل زده شده بود

 (خطبه 191)

 

 [  خطبه 198]

ثم إن الله بعث محمدا صلى الله عليه وآله بالحق حين دنا من الدنيا الانقطاع ، وأقبل من الآخرة الاطلاع  . وأظلمت بهجتها بعد إشراق  ، وقامت بأهلها على ساق . وخشن منها مهاد ، وأزف منها قياد . في انقطاع من مدتها ، واقتراب من أشراطها  ، وتصرم من أهلها ، وانفصام من حلقتها ، وانتشار من سببها ، وعفاء من أعلامها ، وتكشف من عوراتها ، وقصر من طولها . جعله الله بلاغا لرسالته ، وكرامة لامته ، وربيعا لاهل زمانه ، ورفعة لاعوانه ، وشرفا لانصاره

 [  خطبه 198]

خداوند محمد صلى الله عليه و آله و سلم را هنگامى به حق مبعوث ساخت كه دنيا به پايان يافتن نزديك شده،نشانه‏هاى آخرت روى‏آور گرديده،رونق آن پس ازروشنائى به ظلمت گرائيده،و اهل خويش را از ناراحتى سر پا نگهداشته بود،بسترش‏ناهموار و آماده زوال و نابودى،بود،مدتش پايان مى‏گرفت و علامتهاى زوالش نزديك‏مى‏شد،اهلش در حال نابودى، حلقه زندگى در آن شكسته،اسبابش از هم گسيخته پرچم-هايش كهنه و پوسيده،پرده‏هايش دريده،و عمر طولانى آن به كوتاهى گرائيده بود.

در اين هنگام)خداوند وى را ابلاغ كننده رسالتش،افتخار آفرين براى امتش،باران بهارى براى تشنگان اهل زمانش،سر بلندى براى پيروانش و مايه شرف براى ياران وانصارش قرار داد.

 (خطبه198 )


 

 [ خطبه 196 ]

- ومن خطبة له عليه السلام بعثه حين لا علم قائم ولا منار ساطع . ولا منهج واضح .

 

 (خطبه196 )

از خطبه ‏هاى امام عليه السلام است.[1]

بعثت پيامبر(ص)

هنگامى پيامبر(ص)را مبعوث ساخت كه نه نشانه‏اى(از دين)بر پا،و نه چراغ هدايتى‏روشن،و نه طريق حقى آشكار بود!

موعظه به زهداى بندگان خدا!شما را به تقوا توصيه مى‏كنم و از دنيا بر حذر مى‏دارم،زيرا دنياسراى ناپايدار،و جايگاه سختى و مشقت است،ساكنانش مسافر و مقيمانش مجبور به جدائى‏از آن هستند.

دنيا همچون كشتى است كه در دل درياها بادهاى تند و شديد آن ر

 (خطبه196 )

                           

بعثت‌نامه

 

نام كتاب: بعثت‌نامه (مجموعه مقاله‌ها)
گردآورنده: محمد رصافي
ناشر: انتشارات صبح صادق، قم، سال 1383
تعداد صفحه‌ها: 332

کتاب بعثت‌نامه مجموعه مقالاتي است که در سه بخش ترويجي، ادبي و پژوهشي دسته‌بندي شده است. ترتيب مقالات نيز عمدتاً بر اساس تاريخ نشر آن در مجلات و يا مجموعه‌هاست و ارتباطي به موضوعات ندارد، اگرچه گردآورنده در برخي موارد به تناسب موضوعات نيز جا‌به‌جا‌يي‌هايي انجام داده است. اين مجموعه مقالات حول محور نبوت و بعثت پيامبر اکرم(ص) گردآوري شده است. در ادامه ضمن ذکر عناوين مقالات به محل چاپ و تاريخچه آن‌ها اشاره مي‌گردد.

مقالات ترويجي

1. آغاز يک جنبش خدايي، پايان همه جنبش‌ها: اين مقاله ترجمه سخنراني سيد جواد شهرستاني به زبان عربي است که به مناسبت بعثت در تير ماه سال 1324 هجري شمسي از راديو تهران پخش شده است و توسط حاج مهدي سراج انصاري ترجمه شده و در مجله آيين اسلام‌، سال دوم، شماره هاي 67،69 و70 به چاپ رسيده است‌.

2. بعثت محمدي(ص) جهانيان را به حيرت آورده: اين مقاله در مجله آيين اسلام‌، سال دوم،‌ شماره 15‌، پانزدهم تيرماه 1324 چاپ شده است و توسط نصرت‌الله نورياني نوشته شده است.

3. آغاز آخرين نهضت ديني از دامنه کوه حرا: مقاله توسط نصرت‌الله نورياني نوشته شده است و در مجله آيين اسلام‌، سال سوم، شماره پانزدهم، 7تيرماه 1325 چاپ شده است.

4. بيست و هفتم رجب: نوشته سيد غلامرضا سعيدي، در تيرماه 1324 در آيين اسلام سال دوم شماره 15 به چاپ رسيده است.

5. بعثت پيغمبر اسلام، خورشيد سعادتي بود که از کوه حرا بر روي بشر طلوع نمود: چاپ در آيين اسلام، سال چهارم. نويسنده مقاله مشخص نيست.

6. مبعث روز انقلاب فکري و اخلاقي: نويسنده مقاله سيد محمود طالقاني مي‌باشد که اين مقاله در سال 1339 در يکي از نشريات اسلامي منتشر شد و در سال 1377 توسط انتشارات قلم تحت عنوان «مناره‌اي در کوير»، مجموعه مقالات آيت‌الله طالقاني چاپ شد. آيت‌الله طالقاني عيد مبعث را نخستين عيد مسلمانان و عيد جهانيان دانسته و با بررسي محيط اعتقادي و اجتماعي عرب پيش از بعثت و همچنين بررسي محيط اجتماعي و اعتقادي جهان پيش از بعثت و براساس خطبه دوم نهج‌البلاغه که اوضاع پيش از بعثت را بيان مي‌کند، نشو و نماي رسول اکرم‌(ص) را در چنين وضع وحشتناکي که راه نجات بر روي همه بسته شده بود، ياد‌آور شده و اذعان مي‌دارد که روح مقدس خاتم‌الانبيا پرتوي بود که از عالم ربوبي منفصل شد و به شکل بشري در آمد تا بشر را براي فراگرفتن انوار ربوبي و فيض الهي از هر جهت مستعد سازد. به اين ترتيب وحي و پرتوي از غار حرا آغاز مي‌گردد. اين آيات نخستين بود که دستور نهضت اصلاحي را داد و اولين دستور نهضت، ايمان و علم و قلم بود. در ادامه به اهميت قلم اشاره مي‌شود که اين قدرت قلم است که حافظ روح تمدن‌ها و افکار و خزينه‌دار عالم است و به واسطه قلم است که شرق و غرب عالم با هم مربوط مي‌شوند. در پايان اين مقاله به اهل قلم توصيه مي‌شود که اين نعمت قلم براي تعليم و تربيت مردم و دفع ظلم و تشويق از کارهاي نيک و انتقاد از بدي‌هاست. به زعم ايشان هيچ مسئوليتي سنگين‌تر از اين تصور نمي‌شود.

7. مبحث بعثت رسول اکرم(ص): برگرفته از مبعث و غدير، و آخرين پيام در قرآن از جلال‌الدين همايي و استاد نيري، انتشارات نور فاطمه، صفحات 4تا29

در اين مقاله استاد همايي با استفاده از آيات قرآن و مثنوي مولوي به توصيف و تشريح تاريخ صدر اسلام و واقعه بعثت مي‌پردازد، و اسلام را متعلق به تمام بشريت مي‌داند، و عنوان مي‌کند که شريعت اسلام فقط مخصوص يک قوم و نژاد به‌خصوص نيست، و معجزه پيامبر اسلام آن بود که در ميان قوم وحشي و عرب جاهلي قيام کرد و آنها را چنان تربيت کرد که به سروري و پادشاهي عالم رسيدند.

8. جهان آماده تحول است: مقالاتي از دوران خفقان، محمد جواد باهنر، دفتر انتشارات اسلامي،ص68 الي 87.

9. گوشه‌اي از اخلاق محمد(ص): محمد خاتم پيامبران، حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجاني، جلد اول انتشارات حسينيه ارشاد، 1363، ص373 الي 414. مقاله به تاريخ زندگي پيامبر و اخلاق آن حضرت با استناد به حدود يکصد و هفت منبع فارسي و عربي مي‌پردازد.

10. بعثت، تحولي عميق در گستره زمين، ديدگاه‌هاي حضرت امام خميني(ره) درباره اهداف و انگيزه‌هاي بعثت: روزنامه جمهوري اسلامي، پنجشنبه 13 آبان 1378،ص12. در اين مقاله حضرت امام‌(ره) به تشريح تحول عميق و بنيادين در ارواح و نفوس مردم ناشي از بعثت رسول گرامي، و مواجهه اين تحول مبارک با موانع و فراز و نشيب‌هاي گوناگون از جمله عناد و ستيز قدرت‌هاي فسادطلب و ظلم‌گستر، و صلابت و استقامت رسول اکرم در اين راه مي‌پردازد.

11. نخستين شعاع وحي: مکتب اسلام، سال پنجم 1340، جعفر سبحاني تبريزي، ص18 الي 21.

12. بعثت، طلوع وحي بر فراز حراء: مجله اسوه، سال ششم، مهرماه 1382،ص 3الي6، مهدي پيشوايي.

13. مبعث رسول اکرم(ص)، نامه آستان قدس، اسفند1347، شماره‌هاي 29 و 30، ص 26الي29، از سيره ابن‌هشام، ترجمه ميرزا آقاي رضوي‌. به داستان بعثت در سيره ابن‌هشام (‌جزء اول، چاپ مصر، ص251) مي‌پردازد.

14. سه نهضت اسلامي: بعثت رسول اکرم‌(ص)، انقلاب اسلامي، قيام مهدي‌(عج). مشکات، زمستان 1372، ص4-26، محمد واعظ‌زاده خراساني‌. مقاله به مشابهت‌ها و افتراق ميان سه نهضت انقلابي فوق مي‌پردازد، و آنها را با يکديگر مقايسه مي‌کند.

15. نسبت عاشورا با بعثت: مجموعه مقالات کنگره بين‌المللي امام خميني(ره) و فرهنگ عاشورا، جلد سوم ص269، مقصود فراستخواه. نويسنده با استناد به منابع مختلف به تشريح نشأت گرفتن نهضت امام حسين‌(ع) از نهضت توحيدي رسول خدا و مقايسه و تأمل در مطالبات نهضت پيامبر و نهضت حسيني مي‌پردازد.

16. بعثت و اهداف آن: حسين علوي‌مهر، مجله فرهنگ و کوثر، سال چهارم، آبان 1379، ص4الي89.

17. سفير آفتاب عيد مبعث: اصغر عرفان، گلبرگ، ماهنامه مرکز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، ‌مهرماه 1382، شماره 43، ص 25الي41.

مقالات و قطعه‌هاي ادبي

1. هنگامه بعثت: پنج مقاله، فخرالدين حجازي، موسسه انتشارات بعثت، ص3-17.

2. طلوع محمد: مهدي سهيلي، درس‌هايي از مکتب اسلام، سال يازدهم(1349)، ص10 و 11.

3. محمد مي‌آيد از غار حرا... از سوي خدا... مي‌آيد: جواد محدثي، پيام انقلاب، ارديبهشت 1361.

4. حرا، غرفه‌اي از بهشت: رضا بابايي، روزنامه اطلاعات، دوشنبه 25 آبان 1377، در قسمت ضميمه، ص4.

5. في مبعث سيد المرسلين: محمد حسين [غروي] اصفهاني، مشهور به کمپاني، مجله آيين اسلام، سال سوم، شماره 15، 7 تيرماه 1325.

6. آفتاب نبوت: محمد حسين شهريار، پيام انقلاب، فروردين 1366، ص‌61.

7. به مناسبت عيد مبعث: ابوالقاسم حالت، مجله آيين اسلام، سال اول، شماره 19، تيرماه 1323.

مقالات پژوهشي

1. بعثت رسول اکرم‌(ص): کاظم مدير‌شانه‌چي، پژوهشي درباره حديث و فقه (‌مصاحبه و مجموعه مقالات‌)، دانشگاه فردوسي مشهد، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1380، ص 93 الي 107؛ همچنين نامه آستان قدس، اسفند 1347، ص13 الي 25.

2. داستان بعثت رسول خدا و کيفيت آن از نظر روايات اهل سنت: رسولي محلاتي، مجله پاسدار اسلام، سال پنجم (1365)، ص58 الي 60. نويسنده مقاله ابتدا به حديثي در خصوص داستان کيفيت بعثت که نقل از عايشه است، و بزرگان اهل سنت مانند بخاري و مسلم و ابن‌هشام آن را صحيح‌ترين روايت در باب وحي مي‌دانند اشاره نموده، سپس برروي سند و متن حديث و خدشه‌دار بودن آنها ‌بحث نموده و ايرادات جدي در متن حديث را مطرح مي‌سازد و اين حديث را به طور کامل مردود مي‌داند.

3. بعثت پيامبر در تاريخ طبري: سيد ابراهيم سيد علوي، کيهان انديشه، مرداد و شهريور 1368، ص 57 الي 67. مقاله به بحث بعثت در تاريخ طبري و ضعيف بودن و مخدوش بودن احاديث نقل‌شده در اين مورد در کتاب او مي‌پردازد و نکات تشريحي مختلفي را در خصوص احاديثي که در تاريخ طبري نقل گرديده بيان داشته و کذب آنها را ثابت نموده و اصولاً اين سلسله از احاديث را نتيجه نبرد و ستيز فرهنگي و فکريي مي‌داند که امويان و مروانيان و حتي در پاره‌اي از اوقات، يهوديان و مسيحيان براي مخدوش نمودن بعثت پيامبر گرامي اسلام، برپا نموده‌اند.

4. آغاز وحي و بعثت پيامبر در تاريخ و تفسير طبري (نقد و بررسي): علي دواني، يادنامه طبري (شيخ المورخين ابوجعفر محمد بن جرير طبري)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، 1369، ص 155-208. اين مقاله نيز چون مقاله قبلي به بحث بعثت در تاريخ طبري و ضعيف بودن و مخدوش بودن احاديث نقل‌شده در تاريخ طبري مي‌پردازد؛ با اين تفاوت که اين مقاله ضمن بررسي تاريخ و تفسير طبري بررسي و نقد احاديث را همچنين از ديد علامه شرف‌الدين عاملي بيان مي‌کند. سپس به بيان واقعيت آغاز وحي و بعثت پيامبر در منابع شيعه اماميه و از جمله نهج‌البلاغه مي‌پردازد. در انتهاي مقاله بحثي را در خصوص آنکه کدام سوره براي نخستين بار نازل شده است و آيا «بسم الله الرحمن الرحيم» جزء قرآن است يا پيامبر آن را به قرآن اضافه کرده است، مطرح مي‌سازد و ثابت مي‌کند که «بسم الله الرحمن الرحيم» جزء قرآن است.

5. دين پيامبر قبل از بعثت: محمد صفر جبرئيلي، مجله پاسدار اسلام، سال پانزدهم (1375). در اين مقاله بحث مبسوطي در خصوص دين رسول اکرم پيش از بعثت و ديدگاه‌هاي مختلف در مورد آن مطرح مي‌شود و نتيجه آن اين است که پيامبر اسلام موحد و خداپرست بوده و تابع هيچ‌يک از شرايع گذشته بر اسلام نبوده و به تکاليف خود عمل مي‌کرده است و پيش از بعثت مقام نبوت داشته و حضرت جبرائيل ايشان را کمک مي‌کرده است.

6. بعثت: سيد مهدي حائري، دايره‌المعارف تشيع، جلد سوم، ص275-277. به تشريح کلمه بعثت و معاني آن و فلسفه و هدف بعثت و آيين پيامبر پيش از بعثت و تاريخ بعثت مي پردازد.

7. بعثت: سيد جعفر شهيدي، روزنامه اطلاعات، شنبه 8 آذر 1376، ص6.

8. جامعه‌شناسي تاريخي دوران بعثت: مجيد کافي، مجله حوزه و دانشگاه، پاييز و زمستان 1379،ص127-155. جامعه‌شناسي تاريخي سبب شناخت بستر، زمينه و ساختار اجتماعي يک جامعه در گذشته مي‌شود که اعمال و کنش‌هاي تاريخي در قالب آنها صورت گرفته‌اند؛ شناختي ارائه مي‌کند که شکاف‌ها و کاستي‌هاي موجود در مد‌ارک و شواهد مورخان را برطرف مي‌سازد و موجب پالايش و پيشرفت نحوه تفکر و روش‌هاي مورخان درباره جوامع گذشته مي‌گردد.

همچنين ارزيابي‌هايي درباره روند تاريخ بر حسب عناصر اساسي و نيروهاي غير شخصي ارائه مي‌کند که بر ضد ديدگاه سنتي درباره تاريخ به چالش برخاسته است. نويسنده در اين مقاله با نگرش جامعه‌شناختي به تحليل نقش سازمان‌ها و نهادهاي اجتماعي، روابط حاکم ميان فرد و دين، ساختار اجتماعي مکه و يثرب يکپارچگي اجتماعي و... در گسترش اسلام پرداخته شود.